سکوت کرده ام و خیره بر ضریح توام
که بشنود دلتان التماس باران را
نگاه منتظرم گریه کرد یک دل سیر
تمام فاصله را... دشت را... بیابان را...
دلم گرفته به قول رفیق شاعرمان
"چقدر سخت گذشتیم مرز مهران را"
دوباره داغ دلم تازه شد کنار ضریح
خداکند که بسازیم قبر پنهان را...
(من یا علی چو ذره به مهر تو زیستم
جز در هوای ماه لقای تو نیستم
فردا ز چشم خویش میفکن مرا که من
تا چشم داشتم به حسینت گریستم...)

+ نوشته شده در ۱۳۹۴/۰۲/۱۲ ساعت توسط هیچکس
|
