سکوت کرده ام و خیره بر ضریح توام

      که بشنود دلتان التماس باران را    

    نگاه منتظرم گریه کرد یک دل سیر

     تمام فاصله را... دشت را... بیابان را...

     دلم گرفته به قول رفیق شاعرمان

    "چقدر سخت گذشتیم مرز مهران را" 

    دوباره داغ دلم تازه شد کنار ضریح

    خداکند که بسازیم قبر پنهان را...

 

 

(من یا علی چو ذره به مهر تو زیستم

جز در هوای ماه لقای تو نیستم

فردا ز چشم خویش میفکن مرا که من

تا چشم داشتم به حسینت گریستم...)

 

 

 

دردم از یار است و درمان نیز هم

"ترش و شیرینِ" روزگار من

با اخم و لبخند های تو

روز های من "ملس" شده اند!

 

{یک دکمه از پیراهنت وقتی که وا میشه

میشه تموم آدمای شهرو شاعر کرد...}

جز "شیر"، که باید بزند شاهین را...!

گيرم كه قلم به كافر افتاد مخور غم

يك لكه به روي دفتر افتاد مخور غم

تاريخ نشان داده كه با پنجه ي "عباس" (ع)

هر كس كه در افتاد ور افتاد مخور غم...

 

http://range-ashena.persiangig.com/image/0302.jpg

 

+اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک